ترجمه مقاله

معد

لغت‌نامه دهخدا

معد. [ م ُ ع ِدد ] (ع ص ) آماده و تیار کننده . (غیاث ) (آنندراج ). آن که آماده و مهیا می کند و مرتب می سازد. (ناظم الاطباء). آماده کننده . مهیاکننده . حاضرکننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آن که می شمارد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله