ترجمه مقاله

معشار

لغت‌نامه دهخدا

معشار. [ م ِ ] (ع اِ) ده یک . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : و کذب الذین من قبلهم و مابلغوا معشار ما آتیناهم فکذبوا رسلی فکیف کان نکیر. (قرآن 45/34). || گویند معشار ده یک عشیر و عشیر ده یک عشر است و بنابراین معشار هزاریک می شود. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (مص ) ده یک گرفتن . (غیاث ) (آنندراج ). || (ص ) ناقة معشار؛ شتر ماده ای که شیرش کم شده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ترجمه مقاله