ترجمه مقاله

معص

لغت‌نامه دهخدا

معص . [ م َ ع َ ] (ع اِ) شتر برگزیده و گرامی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) برگشتگی و پیچیدگی پی پای ، گویا پی ، کوتاه می گردد و پا کج شود پس به دست درست کنند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درد پی از بسیاری رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درد پی پای از بسیاری راه رفتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شکستگی است در طرف جسم از بسیاری اسب تاختن یا لگد زدن یا جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکستگی که در کنار بدن از بسیاری اسب تاختن و مانند آن حس می گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله