ترجمه مقاله

معفج

لغت‌نامه دهخدا

معفج . [ م ِ ف َ ] (ع ص ) گول که ضبط کلام و عمل نتواند و سخن ناسزا گوید و کار هیچکاره کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). احمق که کلام و عمل خود را ضبط نتواند کرد. (از اقرب الموارد). || (اِ) چوبدستی و آلت زدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله