ترجمه مقاله

معقر

لغت‌نامه دهخدا

معقر. [ م ُ ق ِ] (ع ص ) مرد بسیار آب و زمین و باسامان . (منتهی الارب ). مرد دارای بسیار آب و زمین و عقار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زین و پالان که پشت ریش کند ستور را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله