ترجمه مقاله

معلم

لغت‌نامه دهخدا

معلم . [ م َ ل َ ] (ع اِ) نشان که در بیابان بود. (مهذب الاسماء). نشان راه . (دهار). نشان که به راه نهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه بدان وسیله می توان راه را پیدا کرد مانند نشان و جز آن . ج ، معالم . (از اقرب الموارد). اثر راه .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : لازالت مضیئة المعلم راسخة العلم . (سندبادنامه ص 10). || زمین برابر که در آن غیرعلامت راه چیزی نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین هموار برابر که در آن جز نشان راه چیزی نباشد. ج ، معالم . (ناظم الاطباء). || معلم الشی ٔ؛ جای گمان بردن چیزی که در آنجاست و آنچه بدان استدلال نمایند بر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جایی که گمان وجود چیزی در آنجا رود. مظنة. (از اقرب الموارد). || جای علم خواندن . مدرس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله