ترجمه مقاله

معمریه

لغت‌نامه دهخدا

معمریه . [ م َ م َ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از معتزله اتباع معمربن عبادالسلمی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اینان معتقدندحق تعالی جز اجسام چیزی نیافریده و اعراض مخلوق اجسامند یا طبعاً مانند آتش برای سوزاندن و آفتاب برای گرمی و یا اختیاراً مانند حیوان برای رنگها و عجب آنکه حدوث اجسام و فنای آن به عقیده ٔ معمر از جانب اجسام است و در این صورت چگونه می گوید که آن افعال از اجسام می باشد و می گویند خداوند را به صفت قدیم نمی توان ستود چه قدیم دلالت کند بر تقدم زمانی و حق جل شأنه زمانی نیست . و خداوند به خود دانا نیست و الا اتحادعالم و معلوم لازم آید. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). فرقه ای از معتزله اند که گویند خدای متعالی غیر از اجسام چیزی نیافریده است و اعراض از اجسام به وجود آمده اند و حدوث اجسام و فنای آنها اعراضند. (فرهنگ علوم نقلی جعفر سجادی ). و رجوع به الملل و النحل شهرستانی ج 1 ص 83 و 84 و ترجمه ٔ الفرق بین الفرق بغدادی ص 154-158 و خاندان نوبختی ص 264 و معمربن عباد سلمی شود.
ترجمه مقاله