ترجمه مقاله

معمری جرجانی

لغت‌نامه دهخدا

معمری جرجانی . [ م ُ ع َم ْ م َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوزراعه از شاعران قریب العهد رودکی بوده است . عوفی او را از شعرای آل سامان دانسته و چنین آرد: امیر خراسان او را گفت شعر چون رودکی گویی . او گفت حسن نظم من از آن بیش است اما احسان و بخشش تو در می بایدکه شاعر مرضی همگنان آنگاه گردد که نظر رضای مخدوم به وی متصل شود پس این سه بیت در آن معنی نظم داد:
اگر به دولت با رودکی نمی نمانم
عجب مکن سخن از رودکی نه کم دانم
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را
ز بهر گیتی من کور بود نتوانم
هزار یک زآن ، کویافت از عطای ملوک
به من دهی سخن آید هزار چندانم .
و هم او راست :
هر آن کسی که نباشد زاخترش اقبال
بود همه هنر او به خلق نامقبول
شجاعتش همه دیوانگی فصاحت حشو
سخا گزاف و کریمی فساد و فضل فضول .
و نیز او راست :
جهان شناخته گشتم به روزگار دراز
نیاز و ناز بدیدم در این نشیب و فراز
ندیدم از پس دین هیچ بهتر از هستی
چنانکه نیست پس از کافری بتر زنیاز.
(از لباب الالباب ج 2 ص 10 و 11). و رجوع به تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 1 چ 1 ص 361 شود.
ترجمه مقاله