ترجمه مقاله

معمر

لغت‌نامه دهخدا

معمر. [ م ُ ع َم ْ م ِ ] (ع ص ) آبادکننده و جایی را مسکون نماینده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعمیر شود.
ترجمه مقاله