معنی شکار
لغتنامه دهخدا
معنی شکار. [ م َ ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه صید معنی کند. (آنندراج ). آنکه معانی و مضامین خوب و عالی ابداع کند :
بال پروانه ٔ ترا هرچند صائب بسته اند
شکر ﷲ خاطر معنی شکارت داده اند.
بال پروانه ٔ ترا هرچند صائب بسته اند
شکر ﷲ خاطر معنی شکارت داده اند.
صائب (از آنندراج ).