ترجمه مقاله

معکنة

لغت‌نامه دهخدا

معکنة. [ م ُ ع َک ْ ک َ ن َ ] (ع ص )جاریة معکنة؛ دختر که شکمش نورد و شکن دار باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دختری که از فربهی شکمش نورددار و باچین باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله