ترجمه مقاله

معیونة

لغت‌نامه دهخدا

معیونة. [ م َع ْ ن َ ] (ع ص ) عین معیونة؛ چشمی که ماده ای ازآب داشته باشد. (از اقرب الموارد). || تأنیث معیون ، چشم خورده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):وللدابة المعیونة یکتب علی بیضة و یکسر بین عینیها و یأخذ قشرها... (ذیل تذکره ٔ ضریر انطاکی ، ص 150).
ترجمه مقاله