ترجمه مقاله

مغافصةً

لغت‌نامه دهخدا

مغافصةً. [ م ُ ف َ / ف ِ ص َ تَن ْ ] (ع ق ) ناگهان . ناگهانی . غفلةً. بغتةً. فجاءةً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پای از حریم حرمت بیرون نهند و مغافصةً آنچه کنکاج کرده اند به اتمام رسانیده ... (جهانگشای جوینی ). لشکر با مقامگاهها شده مانند برق از میغ قاصد او شد و مغافصةً او را فروگرفت . (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 48). اگتای قاآن مواطات کرده با چند شاهزاده همداستان شدند که مغافصةً غدری نمایند. (تاریخ وصاف چ لیدن ص 22). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله