مغاندیش
لغتنامه دهخدا
مغاندیش . [ م َ اَ] (نف مرکب ) متعمق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ژرف اندیش . که به مغ سخن یا موضوع اندیشد :
با همه فرزانگی و عقل مغاندیش
بر خر مغ عاشقم که پیر و جوانم .
و رجوع به مغ شود.
با همه فرزانگی و عقل مغاندیش
بر خر مغ عاشقم که پیر و جوانم .
سوزنی .
و رجوع به مغ شود.