ترجمه مقاله

مغلوق

لغت‌نامه دهخدا

مغلوق . [م َ ] (ع ص ) در بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ): باب مغلوق ؛ در بسته . (ناظم الاطباء). || اهاب مغلوق ؛ پوست پیراسته به غلقة. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). پوست دباغی شده به غلقة. (از اقرب الموارد). پوست پیراسته به غلقه که درختی است خرد تلخ در حجاز و تهامه که به وی پوست پیرایند. (آنندراج ).
ترجمه مقاله