ترجمه مقاله

مفارق

لغت‌نامه دهخدا

مفارق . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَفرَق یا مِفرَق .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مفرق شود. || مأخوذ از تازی ، فرق سر و محل جدا کردگی مویهای سر از هم . (ناظم الاطباء) : صبح مشیب از مشارق مفارق بردمیده ... (نفثة المصدور چ یزدگردی ص 6). چندانکه مفارق آفاق را به سواد شب خضاب کردند در حجاب ظلمت متواری و متنکر در درون شهر رفت . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 126).
ترجمه مقاله