ترجمه مقاله

مفرد

لغت‌نامه دهخدا

مفرد. [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) فقیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه تفقه کند. (از اقرب الموارد). || کرانه گزین و گوشه گیر ازمردم جهت نگاه داشت امر و نهی خدای و منه طوبی للمفردین و سبق المفردون و هم المهتزون بذکر اﷲ تعالی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برخی گویند مفردون کسانی هستند که لِدات خود را کشتند وخویشتن را باقی گذاشتند و به یاد حق مشغولی یافتند.(کشاف اصطلاحات الفنون ). || آنکه خود باقی مانده و مال و لِدات او هلاک گشته باشد. (منتهی الارب ). کسی که اولاد و اقران وی هلاک شده باشند و خودش تنها مانده باشد. (از ناظم الاطباء). || راکب مفرد؛ سوار که با او جز شتر او نباشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله