ترجمه مقاله

مفضل

لغت‌نامه دهخدا

مفضل . [ م ُض ِ ] (ع ص ) افزون کننده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه چیزی را افزون می آورد. (ناظم الاطباء) || آنکه باقی میگذارد از چیزی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نیکویی کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فضل کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مهترانند مفضل و هر یک
اندر افضال جاودانه زیاد.

مسعودسعد.


نیکی و سخاوت کن و مشمرکه چو ایزد
پاداش ده و مفضل و نیکوشمری نیست .

سنائی .


زآنکه هم محسن است و هم مجمل
زآنکه هم مکرم است و هم مفضل .

سنایی (حدیقةالحقیقة ص 99).


برکه شمرم خلق توای مهتر مکرم
پیش که کنم شکر تو ای خواجه ٔ مفضل .

سنائی (دیوان چ مصفا ص 196).


مفضلا، مقبلا، گشاده دلا
منعما، مکرما، گشاده کفا.

سوزنی .


در عهود ماضی ... پادشاهی بوده است عالم و عادل و مقبل و مفضل . (سندبادنامه ص 134).
صبوری کن مکن تیزی ز شمس الدین تبریزی
بشرخسبی ملک خیزی که او شاهی است بس مفضل .
مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 3 ص 150).
ترجمه مقاله