ترجمه مقاله

مفلفل

لغت‌نامه دهخدا

مفلفل . [ م ُ ف َ ف َ ] (ع ص ) شعر مفلفل ؛ موی سخت مرغول . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). موی سخت مجعد. (از اقرب الموارد) : و هم سود مفلفل الشعور. (اخبار الصین و الهند ص 5، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلغل شود. || ثوب مفلفل ؛ جامه ٔ منقش به شکل فلفل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). جامه ٔ منقش به شکل دانه های فلفل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شراب مفلفل ؛ شراب زبان گز. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). شرابی که مانند فلفل زبان را بگزد. (از اقرب الموارد). || ادیم مفلفل ؛ پوست نیک پیراسته . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || لحم مفلفل ؛ گوشت با توابل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). طعام مفلفل ؛ طعامی که در آن فلفل ریخته باشند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله