ترجمه مقاله

مقاصیر

لغت‌نامه دهخدا

مقاصیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَقصَر و مَقصِر و مقَصَرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مقصر و مقصرة شود. || مقاصیر الطرق ؛ کرانه ٔ راهها و نواحی آنها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || ج ِ مقصوره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سراهای فراخ استواربنا. کوشک ها: اگر هیچ کس را در معامله ٔ ایشان مرابحه ای توانستی بود آدم را بودی که بنیت و خلقت او در مقاصیر دارالنعیم و صورت و صفت او فهرست احسن التقویم بوده است . (سندبادنامه ص 111). و رجوع به مقصوره شود.
ترجمه مقاله