ترجمه مقاله

مقامری

لغت‌نامه دهخدا

مقامری . [ م ُ م ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی مقامر. قماربازی . عمل مقامر :
صدهزاران چنین فسون و فریب
کرده ام از مقامری به شکیب .

نظامی .


مستی و مقامری مرا بهتر از آنک
بر روی و ریا کنی صلاح ای ساقی .

عطار.


پیش از آنکه به حضرت خواجه پیوندم به مدتی مقامری کرده بودم این یک دینار از آن است . (انیس الطالبین ص 99). و رجوع به مقامر شود.
ترجمه مقاله