مقراضیلغتنامه دهخدامقراضی . [ م ِ ] (حامص ) چون مقراض بودن . حالت و چگونگی مقراض . برندگی . قاطعیت : چو سوزن ، سنان سینه را دوخته ز مقراضه مقراضی آموخته .نظامی .