ترجمه مقاله

مقطعات

لغت‌نامه دهخدا

مقطعات . [ م ُ ق َطْ طَ ] (ع ص ، اِ) پاره های جامه ٔ نیکو وجامه های کوتاه یا چادرهای نگارین . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جامه های کوتاه یا بردهای دارای نقش ونگار یا شبه جبه و مانند آن از خز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || مقطعات الشعر؛ شعرهای سبک وزن و اشعار بحر رجز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). المقطعات من الشعر؛ شعرهای کوتاه و ارجوزه ها. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || (اصطلاح شعر) قطعه ها. در قدیم به جای قطعات گفته می شده است . (صناعات ادبی تألیف همایی از انتشارات دانشکده ٔ مکاتبه ای ج 1 ص 125) : هر قصیده که مطلع آن مصرع نباشد اگر چه دراز بود آن را قطعه خوانند و اسم قصیده بر آن اطلاق نکنند و همچنین در رباعی تصریع بیت اول لازم داشته اند تا فرق باشد میان آن و مقطعات دیگر. (المعجم چ دانشگاه ص 419). از قصاید و مقطعات درست ترکیب عذب الفاظ لطیف معانی از دواوین مشهور و اشعار مستحسن در فنون مختلف و انواع متفرق طرفی تمام یادگیرد. (المعجم ). و رجوع به قطعه شود.
ترجمه مقاله