ترجمه مقاله

مقطع

لغت‌نامه دهخدا

مقطع. [ م ُ طِ ] (ع ص ) فرومانده از دلیل و جواب و ساکت وخاموش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه حجت وی بریده شده باشد. (از اقرب الموارد). || بازمانده شده از یاران در سفر خصوصاً در صفر حج . (ناظم الاطباء). || قطع کننده ٔ معاملات ودعاوی مردمان . (غیاث ) (آنندراج ). || به اقطاع دهنده زمینی یا دهی را. و رجوع به اقطاع شود.
ترجمه مقاله