ترجمه مقاله

مقلاع

لغت‌نامه دهخدا

مقلاع . [ م ِ ] (ع اِ) کلاسنگ . (تفلیسی ). فلاخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آلتی که بدان سنگ بیندازند و آن را چوپانان بکاردارند. ج ، مقالیع. (از اقرب الموارد). قلماسنگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بیل و ابزاری که بدان زمین را انباشته می کنند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله