ترجمه مقاله

مقلوب گر

لغت‌نامه دهخدا

مقلوب گر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ) وارونه کار. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) :
در صورت مات برد می بخشد
مقلوب گری چو او که را دیدی .

مولوی (کلیات شمس ایضاً).


ترجمه مقاله