مقنعه وار
لغتنامه دهخدا
مقنعه وار. [ م ِ ن َ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) همچون مقنعه :
رخت در خانه چون زنان شویند
بر سرش می کنند مقنعه وار.
و رجوع به مقنعه شود.
رخت در خانه چون زنان شویند
بر سرش می کنند مقنعه وار.
نظام قاری (دیوان البسه ص 35).
و رجوع به مقنعه شود.