ملاباجی
لغتنامه دهخدا
ملاباجی . [ م ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) معلمه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معلمه ٔ مکتب دختران .
- ملاباجی چُندک ؛ زنی که دایم بر مصائب خود یا دیگران غم خورد یا دایم از عجز خود گوید. به مزاح ، زنی بسیار اندوه خواره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- ملاباجی چُندک ؛ زنی که دایم بر مصائب خود یا دیگران غم خورد یا دایم از عجز خود گوید. به مزاح ، زنی بسیار اندوه خواره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).