ترجمه مقاله

ملاحة

لغت‌نامه دهخدا

ملاحة. [ م َل ْ لا ح َ ] (ع اِ) نمک زار. (مهذب الاسماء). نمکستان . (دهار). نمکستان و شورستان . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). نمک زار و شوره زار و جایی که از آنجا نمک آورند. (ناظم الاطباء). || جایی که در آن نمک فروشند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله