ملامت دیده
لغتنامه دهخدا
ملامت دیده . [ م َ م َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ملامت کشیده . ملامت زده . سرزنش دیده . نکوهیده شده . آنکه مورد عتاب و سرزنش واقع شده :
بدان مشکو که فرمودی رسیدم
در او مشتی ملامت دیده دیدم .
و رجوع به ترکیب ملامت دیدن ذیل ملامت شود.
بدان مشکو که فرمودی رسیدم
در او مشتی ملامت دیده دیدم .
نظامی .
و رجوع به ترکیب ملامت دیدن ذیل ملامت شود.