ترجمه مقاله

ملزم

لغت‌نامه دهخدا

ملزم . [ م ِ زَ ] (ع اِ) نوعی از دست افزار سوزنگر و صیقلی . (صراح ) (از ناظم الاطباء). دو چوب که میان آن به آهن بندند و آن نوعی از دست افزار سوزنگر و صیقل گر است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیچ و منگنه . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله