ترجمه مقاله

ملکت آرای

لغت‌نامه دهخدا

ملکت آرای . [ م ُک َ ] (نف مرکب ) ملک آرای . که مملکت را آراید. که کشور را به خرمی و شکوفایی و رونق می رساند :
مسندآرای به فر و به شکوه
ملکت آرای به رای و تدبیر.

سوزنی .


ملکت آرای مشرق و مغرب
بر ره و رسم خوب و رای صواب .

سوزنی .


صاحب عالم عادل ، ملک اهل قلم
ملکت آرای و وزیر ملک ترک و عجم .

سوزنی .


و رجوع به ملک آرای شود.
ترجمه مقاله