ترجمه مقاله

مماثله

لغت‌نامه دهخدا

مماثله . [ م ُ ث َ / ث ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) همانند شدن . مماثلة. مماثلت . || (اِمص ) مانندی . مانندگی . همانندی . شباهت . || (اصطلاح بدیع) در اصطلاح بدیع، آن است که اجزای جمله از کلام تماماً یا غالباً موازی اجزای جمله ٔ دیگر باشد مانند: فی سدر مخضود و ماء مسکوب . (قرآن مجید).
پرتوی از رای او پیرایه ٔ خورشید وماه
نکته ای از لفظ او سرمایه ٔ دریا و کان .
آنکه بیرون برد تیغش چین ز رخسار سپهر
وآنکه بیرون برد تیرش زخم ز ابروی کمان
خوانده تیغش بر خلایق خطبه ٔ فتح و ظفر
داده عدلش بر ممالک مژده ٔ امن و امان
ای براق دولتت را فرق فرقد پایگاه
ای همای همتت را اوج برجیس آشیان .

ظهیر فاریابی .


رجوع به مماثلث و مماثلة شود.
ترجمه مقاله