ترجمه مقاله

مماحلة

لغت‌نامه دهخدا

مماحلة. [ م ُ ح َ ل َ ] (ع مص ) مِحال . زور آزمودن با هم تا ظاهر شود کدام زورآورتر است . || با هم دشمنی نمودن . || با هم فریفتن و مکر کردن . || به فریب خواستن و جستن کاری را. || پایان کاری نگریستن . || خصومت کردن . دشمنی نمودن . || هلاک کردن . (منتهی الارب ). رجوع به محال شود.
ترجمه مقاله