ترجمه مقاله

ممتع

لغت‌نامه دهخدا

ممتع. [ م ُ م َت ْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تمتیع.آنکه منتفع می گرداند. (ناظم الاطباء). بهره دهنده . برخورداری دهنده : بوالقسم خلیک که ندیم امیریوسف بود، مردی ممتع و بکار آمده هم خدمت کسی نکرد. (تاریخ بیهقی ص 255). || آنکه تمتع می برد. (ناظم الاطباء). بهره یابنده . برخوردار. برخورداری یابنده : سلطان سنجر... ممتع به طول عمر و طیب عیش و نشر ذکر و جمع اموال و فتح دیار و بلاد. (سجلوقنامه ٔ ظهیری ص 44). رجوع به مُمَتَّع و تمتیع شود.
ترجمه مقاله