ترجمه مقاله

ممتل

لغت‌نامه دهخدا

ممتل . [ م ُ ت َل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از امتلال . (از منتهی الارب ). به کیش و شریعت درآینده . (آنندراج ). آنکه در کیش و شریعت داخل می شود. (ناظم الاطباء). || شتاب رونده . (آنندراج ). آنکه بشتاب می گذرد و می رود. (ناظم الاطباء). || کوماج کننده ٔ نان . (آنندراج ). آنکه نان را در خاکستر گرم می پزد. (ناظم الاطباء). رجوع به امتلال شود.
ترجمه مقاله