ترجمه مقاله

ممغار

لغت‌نامه دهخدا

ممغار. [ م ِ ] (ع ص ) گوسفند و میش که بیرون آمدن شیر خون آمیز عادتشان باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ازناظم الاطباء). ناقه ای که به امغار (= سرخ شدن شیر از خون ) مبتلا باشد. (از اقرب الموارد). || خرمابن سرخ بار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نخلی که خرمای آن سرخ باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله