ترجمه مقاله

مناب

لغت‌نامه دهخدا

مناب . [ م َ ] (ع مص ) به جای کسی ایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). بر جای کسی ایستادن و قائم مقام شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ایستادن به جای کسی . (غیاث ). || بازگشتن از گناه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). توبه کردن . (از اقرب الموارد). || لازم گرفتن بندگی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) راه به سوی آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای استادن . (غیاث ) (آنندراج ).
- نایب مناب ؛ قائم مقام . جانشین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تا به جایی رسد که یک بیت او نایب مناب قصیده ای شود. (دیوان حافظ، مقدمه ٔ جامع دیوان چ قزوینی ص صط). رجوع به نائب مناب شود.
ترجمه مقاله