مناب
لغتنامه دهخدا
مناب . [ م ُ ] (ع ص ) وکیل و قایم مقام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- مناب فیه ؛ کاری که در آن کسی را وکیل کرده باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- مناب فیه ؛ کاری که در آن کسی را وکیل کرده باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).