ترجمه مقاله

مناکرة

لغت‌نامه دهخدا

مناکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) کارزار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کارزار کردن و با هم جنگیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مقاتله .محاربه . و گویند: بینهما مناکرة. قال ابوسفیان : «ان محمداً لم یناکر احداً الا کانت معه الأهوال ». (از اقرب الموارد). رجوع به مناکرت و مناکره شود. || با کسی به دها و زیرکی نبرد کردن . (تاج المصادربیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله