ترجمه مقاله

منا

لغت‌نامه دهخدا

منا. [ م ِ ] (اِخ ) موضعی است در مکه ٔ معظمه که مقام بازار است و حاجیان در آنجا قربانی کنند. (غیاث ) (آنندراج ). آنجا که قربان کنند در حج . (مهذب الاسماء) :
تا بود کعبه و منا و صفا
تا بود معشر و مقام وحطیم
مر ترا باد در جلال مقام
دولتت باد سال و ماه مقیم .

عمعق (دیوان چ نفیسی صص 182 - 183).


مجلس تو کعبه و کف زمزم و حضرت حرم
ز ایران حجاج و سده صخره و درگه منا.

عبدالواسع جبلی (دیوان چ صفا ص 23).


چون رسیدی بر در ((لا)) صدر ((الا)) جوی از آنک
کعبه را هم دید باید چون رسیدی در منا.

خاقانی .


کی برند آب درمنه بر لب آب حیات
کی شود سنگ منات اندرخور سنگ منا.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22).


کبش گریخته ابراهیم از عقبش بشتافت ... در جمره ٔ کبری آن را بگرفت و در منا قربان فرمود. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 54). آنگاه که فرمان داد که هر کس ... در حین توجه به منا احرام حج بندد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 409). سید اخیار (ص )... روز پنجشنبه که هشتم ذی الحجه بود با طوایف برایا به منا تشریف برد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 409). رجوع به مِنی ̍ شود.
ترجمه مقاله