ترجمه مقاله

منتخع

لغت‌نامه دهخدا

منتخع. [ م ُ ت َ خ ِ ] (ع ص ) ابر ریزنده ٔ همه ٔ باران . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).ابری که همه ٔ باران خود را ریخته باشد. (ناظم الاطباء). || دورشونده ٔ از زمین خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه از خانه ٔ خود دور می شود. (ناظم الاطباء). رجوع به انتخاع شود.
ترجمه مقاله