ترجمه مقاله

منتقث

لغت‌نامه دهخدا

منتقث . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) شتابنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه می شتابد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآورنده ٔ مغز از استخوان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه ازاستخوان مغز برمی آورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاث شود. || آنکه چیزی را آزمایش می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله