ترجمه مقاله

منجزات مریض

لغت‌نامه دهخدا

منجزات مریض . [ م ُ ن َج ْ ج َ ت ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) یعنی موضوع معاملات ناقل مال مالکی که در مرض موت است ، بطوری که نقل قطعی در زمان حیات او صورت گیرد (بعکس وصیت تملیکی ) یا لااقل محتمل باشد که در زمان حیات او نقل واقع شود. ولی اگر معلوم باشد که نقل قطعی در زمان ممات او صورت خواهد گرفت آنها را منجزات مریض نمی گویند. مرض موت در قانون مدنی از اسباب حجر نیست و منجزات مریض از اصل مال محسوب است و اجازه ٔ ورثه شرط نیست و اگر عمل مورد منجزات ، خلاف قوانین آمره باشد به حکم دادگاه می توان آن را ابطال کرد، مانند صلح به قصد محروم کردن وارث . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). کسی که مریض باشد در مرض متصل به مرگ ، منجزاتش در هبات و وصایا تا ثلث روا باشد. (فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ).
ترجمه مقاله