ترجمه مقاله

منجم

لغت‌نامه دهخدا

منجم . [ م َ ج َ ] (ع اِ) کان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). معدن . کان . (از ناظم الاطباء). معدن . گویند: فلان منجم الباطل و الضلالة؛ ای معدنهما و مصدرهما. (از اقرب الموارد). منشاء. منبع. اصل : ذکر ششم در سلاطین و ملوک و اکابر که منشاء و منجم ایشان آنجا بوده . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 5). || راه روشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || محل خروج و گویند: مانجم لهم منجم مما یطلبون ؛ ای مخرج . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله