ترجمه مقاله

منخزل

لغت‌نامه دهخدا

منخزل . [ م ُ خ َ زِ ] (ع ص ) منقطع و بریده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) : کارها همه این مرد می برگزارد که پدریان منخزل بودند و منحرف . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 329).|| با تبختر راه رونده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله