ترجمه مقاله

مندله

لغت‌نامه دهخدا

مندله . [ م َ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ) به معنی مندل که عود خام است . (منتهی الارب ). مندل و عود خام . (ناظم الاطباء). عود خام . (الفاظالادویه ). رجوع به مندل شود. || دایره ٔ عزایم خوانان باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). دایره ٔ عزیمت خوانان و مقدار شش گز در شش گز. رجوع به مندل شود. || مطلق دایره را نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله