ترجمه مقاله

مندل

لغت‌نامه دهخدا

مندل . [ م ُ دَل ل ] (ع ص ) راه نموده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ریخته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اندلال شود. || اجازت یافته . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله