ترجمه مقاله

منشت

لغت‌نامه دهخدا

منشت . [ م ِ ن ِ ] (اِ) در تداول عامه ، رغبت .
- منشت نشدن ؛مکروه و منفور داشتن چیزی را: منشتم نمی شود؛ یعنی چون دستهای آلوده بدان خورده یا مردمی پلشت کار و شوخگن آن را پخته و ساخته اند رغبت به خوردن آن نمی کنم . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منش و مَنِشت شود.
ترجمه مقاله