ترجمه مقاله

منطبعة

لغت‌نامه دهخدا

منطبعة. [ م ُ طَ ب ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث منطبع. رجوع به منطبع شود.
- نفس منطبعه ؛ نفس فلکی است . حکما گویند برای افلاک دو محرک هست یک محرک قریب که عبارت از قوت مجرد از ماده باشد که نفس ناطقه و مدبره است و دیگر محرک بعید که عبارت از قوت جسمانی ساری در جرم آنهاست و آن را نفس منطبعه گویند، پس افلاک را دو نفس است یکی نفس ناطقه ٔ مدبره و دیگری نفس منطبعه ٔ ساریه در جرم آنها. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ).
ترجمه مقاله